باید مکثــــ کرد , برای عــُـمقِ لحظه ها ...

باید مکثــــ کرد , برای عــُـمقِ لحظه ها ...

خدایا نمیدانی چه لذّتی دارد ,
لحظه هایی که میفهمم ,دستم را گرفته ای, تاتی تاتی قدم میبری ...

نمیدانی چه لذّتی دارد
که تو قدم هایم را یادم دهی ...

تو که خدایی نداری ...

لحظه هایه بودنتـــ را افزون کنــ برایمـــ ,
تا آخرین حدّشـــ

.
.
الهی و ربــّــی من لی غیرکــــــــ
الهی لا تکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا
----------------------------------------
"وان یکادالذین کفروا
لیز لقونک بابصارهم لما سمعو الذکر
ویقولون انه لمجنون ,وما هو الا ذکر للعالمین "

اولین حسّ عمیق !

شنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۳، ۰۹:۲۳ ق.ظ

جالب بود برام ...

حسّش ...

نگاهش ...

انرژیش ...

حالتش ...

نزدیکیش ...


امشب برای اولین بار حسی در من بود ...

و جالب بود ...

یه چیزی مثه قلقلک ...

یه لذتِ جدید ...

یه چیزی که نمیدونم چیه !


وایمیساد عقب نگام میکرد ..

یا یهو زل میزد به من ...

حس اون رو نمیدونم ........


داره نزدیک تر میشه .... شاید خیلی نزدیــــــــــک ...

  • میم خانومـ جان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">